بله، من می دانم که آنها را nunchakus می نویسند، اما بانویی که این را گفت قطعاً Numchuk گفته است. و اگر این واقعاً شما را به هم ریخته است، شما یک غرور هستید. مدتی مرا شخصاً بگیرید و در مورد ترجمه ژاپنی یا جادوگر سطح 24 شما صحبت خواهیم کرد، زیرا احتمالاً به همان اندازه از این موضوع عصبانی هستید. به هر حال به موضوع برگردیم.
من در پمپ بنزین کنار خانه ام هستم و یکی از چیزهایی که باید تحمل کنم این زن است که آنجا کار می کند و همیشه در مورد دخترش کاراته کار می کند. بی ادب. لبخند می زنم و تبریک می گویم. کاراته ممکن است برای دفاع شخصی احمقانه باشد، و هر زندگی واقعی را تغییر دهد. اما می تواند یک فعالیت برجسته در توسعه شخصیت باشد. با دانستن این موضوع، من تا آنجایی که میتوانم در گفتگوهای 30 دقیقهای در مورد کاراته و همه افتخارات آن حمایت میکنم. من موظفم برای بچه است و خانم فوق العاده خوشحال به نظر می رسد. من یک آقا هستم. الان حدود یک سال است که این کار ادامه دارد. خوب، در چند ماه گذشته بحث کمی تغییر کرده است. اون خیلی راضی نیست او متوجه تمام هزینه هایی است که کمتر از حد واضح هستند. و رویدادهای اجباری که هزینه دارد. هر تست کمربند (که هر دو ماه یکبار انجام میشود!) حدود 50 دلار هزینه دارد، و سپس شما باید سلاحها و پچهای جدید و چه جهنمی که با این کمربند جدید ارائه میشود را بخرید. این زمانی است که میدانم سنسی که با آن سروکار دارند، یک فروشنده معمولی ماشین دست دوم است که معلم شده است و در این صنعت بسیار رایج است. نمیخواهم توهینآمیز به نظر برسم، زیرا میدانم که او سرمایهگذاری کرده است، اما سعی میکنم به او توضیح بدهم که برخی از بچههای این صنعت بیشتر به فکر پول هستند تا دانشجویان. اما من هنوز در فرضیات صحبت می کنم زیرا نمی خواهم شبیه پسر مدرسه دیگری باشم که در مدرسه “دیگر” کیف می کند. در بهترین حالت نوجوانانه به نظر می رسد و واقعاً می تواند این خانم را ناراحت کند. همه چیز درست بالای سرش می رود. پرستش سنسی قوی است. من معمولاً آن را رها می کنم.
خوب، اینجاست که نومچوک های صورتی وارد می شوند.
این روز او به من می گوید که چطور بچه اش امروز واقعاً از کاراته ناراحت بود. او امتحان خود را پس داد و اکنون “فرصت” خرید نومچوک را داشت!!!! سنسی کاتالوگ را به او داد تا رنگ مورد نظرش را انتخاب کند و او صورتی را انتخاب کرد. من را شروع نکنید در کل جامعه به دختران یاد می دهد که رنگ صورتی را انتخاب کنند. یا اینکه نومچوک ها نباید رنگ لعنتی داشته باشند…. یا پلاستیک ما به چیزی که واقعاً من را عصبانی کرده است پایبند خواهیم بود. و این همان سنسی است که به فرزندش می گوید که نباید صورتی شود. بچه اعتراض میکنه او واقعاً صورتی می خواهد. سپس The Great And Wise Sensei توضیح می دهد که او نباید صورتی شود زیرا… همه بچه های دیگر به شما خواهند خندید. آیا شما با من شوخی می کنید؟ این همان رشد شخصیتی است که با آن در حال چرخش هستید. این چیزی است که شما به بچه ها یاد می دهید. مهم نیست چه می خواهی عزیزم، کاری را انجام بده که بچه های دیگر تو را بپذیرند. عالی. مزخرف. فکر می کنم می توانستی صدای بخار را از گوشم بشنوی.
من به معنای واقعی کلمه زن را می نشینم و به او توضیح می دهم که چه کسی را برای راهنمایی فرزندان خود انتخاب می کنید مهم است. و حتی تصمیمهای کوچکی که میگیرند به بچهها میآموزد که چگونه باشند. بسیار کمتر از آنچه که آنها آشکارا به آنها دستور می دهند که چگونه باشند. آیا هنرهای رزمی نباید بچه ها را آنقدر مطمئن کند که اگر مردم برای چیزی آنها را مسخره کنند، در شجاعت اعتقاد خود محکم بایستند؟! هنرهای رزمی باید مردم را قادر به انتخاب رنگ صورتی به خاطر خدا کند. من می توانم با یک توتو صورتی از بندر قدیمی بگذرم و هیچ کس کلمه ای لعنتی نگوید. آیا قرار نیست این چیزی باشد که ما برای آن عکس می گیریم؟
ما در مورد پیامدهای دراز مدت آن درس کوچکی که به او آموخته بود بحث کردیم. از رنگ صورتی انتخاب نکنید زیرا آنها می خندند، برای آن چیز/فرد ایستادگی نکنید زیرا آنها خواهند خندید. هنگامی که شما “آن شخص” هستید، به راحتی می توانید کاری انجام دهید. این را بنوشید. این را بگو. این کار را انجام دهید. یا….. شما در آن جا نمی شوید. این همه نومچوک صورتی است. بعد از صحبت، او همه از کار افتاد. به او گفتم به سراغ سنسی برود و به او بگوید که در مورد آن با کسی که به او اعتماد دارد صحبت کرده است و او تصمیم گرفته بود درسی که به فرزندش میآموزد سازگار نیست. اعتماد به نفس بچههایش به خود بودن، بالاخره هدف اصلی کاراتهبودن بود، و بنابراین….. او در واقع دوست داشت نومچوکهای صورتی داشته باشد.
او تمرین کرد که چگونه قرار است با آن پسر موضع بگیرد. نقش بازی کردیم فوقالعاده بود. در 30 دقیقه به او کمک کردم تا اعتماد به نفس و عزم را به دست آورد که به فرزندش منتقل می کند. منظور از تدریس همین است. به هر حال، چون من هم واقع بین هستم، می دانم که این اولین بار است که از خودش دفاع می کند. و، سنسی احتمالاً به غار مردم عادت کرده است. میخواهم بگویم که او با هیچ چیز یک معامله بزرگ میکند. دستی روی بازویش خواهد زد و او را به این روش «حالا، حالا، خانه دار کوچک» که می داند دهان او را می بندد، تحقیر خواهد کرد.
بنابراین، ما تمرین کردیم که او چگونه توضیح دهد که «وقتی دوستم آن را توضیح داد، منطقیتر بود. و نگران بود که وقتی برایت توضیح میدهم، آن را خراب کنم، بنابراین…» (کارت مرا از کیف بیرون میآورد) «اگر فقط به او زنگ بزنی…. من مطمئن هستم که او می تواند آن را بهتر توضیح دهد.» من به او گفتم که اگر در آن مرحله باز هم کمکی نکرد، با او تماس خواهم گرفت و سعی می کنم در مورد مسئولیت یک مربی هنرهای رزمی برای مثال زدن بحثی منطقی داشته باشم. و همچنین نکات مختلف دیگر.
و سپس او یک جفت نومچوک صورتی پلاستیکی براق را به صورت رایگان دریافت می کرد.
فقط نقش خودم را انجام می دهم